غم نامه

اولین بار اولین یار

دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۰۳

غم نامه

زیبا امروز تا الان جزچندتا جمله ی کوتاه نتونستم باهات حرف بزنم دلم برات خیلی تنگ شده ولی حتما گرفتاری آخه تولد هم داشتید خودم هم زیاد مایل نبودم باهات حرف بزنم نمیخواستم وقتی رو که باید باخانواده ت باشی رو بزاری واسه من.
نمیدونم آخرین بار کی صداتو شنیدم ،خیلی دلتنگ صداتم قبلا هفته ای سه چهاربار زنگ میزدی ولی وقتی برگشتی کلا ارتباطمون همه جوره خیلی کم شده راستش رو بخوای روزای اول اینقدر گریه میکردم که فکر میکردم قلبم ایست میکنه ولی الان نه دیگه،نه اینکه دلتنگت نیستم نه اتفاقا هرلحظه دلتنگتر میشم اما میخوام همیجوری پیش بره تا تموم بشه همه چیز ،میدونم کم میاری آخرش ،میدونم خسته میشی از نافرجام بودنه این عشق ،نمیخوام اذیتت کنم ،یبار من تصمیم گرفتم برای رابطمون حالا اینبار حق توئه هرچقدر هم که من عذاب بکشم تازه میشم مثل تو .
هرچند که خدا میدونه من تمام این سالها برای تو وعشقت سوختم
زیبا میدونی که خیلی دوستت دارم؟!
۳/۲۰۳
۲:۱۱
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در ناجی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.